محل تبلیغات شما

نمی دونم الان چه مرگمه ولی یه چیزیم هست خدا بهم رحم کنه. می گم کاش حس نوشتن داشتم مث قدیم. یا حس اسکول کردن بازم مث قدیم. یا حس لذت بردن از این پاییز لعنتی. دلهره دارم خیلی آخر هفته میرم خونه پیش مادر پدر و خواهرام. چه لذتی داره البته به نظرم چون هنوز مرخصی نگرفتم. اربعین هم تموم شد رفتم پیاده تا حرم چه خوب بود. کلافه ام. از این زندگی که انتهای بدبختیش یه روز بدتر از دیروزش هست و تحمل آدمایی که. هی خدا. خوابم ببره 

دارم دیوونه می شم فک کنم

وقتی نقطه ثقل دنیا خودت باشی

تلخ مثل ته خیار تلخ مثل تخمه تلخ

حس ,خدا ,هست ,یه ,قدیم ,مث ,یا حس ,مث قدیم ,از این ,قدیم یا ,خوب بود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدرسه با نشاط